سیروان خسروی ساختمان پزشکان
Sirvan Khosravi Sakhteman Pezeshkan
یه وقتایی چه خوشحالی
، یه وقتایی دلت تنگه
یکی حرفاتو میفهمه ،
یکی انگار از سنگه
چه آسون بهترین میشی
، چه آسون تر یه بیهوده
چرا سردرگمی امروز
، تا بوده همین بوده
واسه دلتنگیایه تو
، یکی با گریه بیداره
یکی چشماشو میبنده
، میره و تنهات میزاره
با اینکه خسته ای شاید
، از این دنیایه پر از سختی
یه احساسی بهت میگه
، چه بی اندازه خوشبختی
واسه دلتنگیایه تو ،
یکی با گریه بیداره
یکی چشماشو میبنده
، میره و تنهات میزاره
با اینکه خسته ای شاید
، از این دنیایه پر از سختی
یه احساسی بهت میگه ،
چه بی اندازه خوشبختی
یه وقتایی چه خوشحالی
، یه وقتایی دلت تنگه
یکی حرفاتو میفهمه
، یکی انگار از سنگه
چه آسون بهترین میشی
، چه آسون تر یه بیهوده
چرا سردرگمی امروز ،
تا بوده همین بوده
واسه دلتنگیایه تو
، یکی با گریه بیداره
یکی چشماشو میبنده
، میره و تنهات میزاره
با اینکه خسته ای شاید
، از این دنیایه پر از سختی
یه احساسی بهت میگه
، چه بی اندازه خوشبختی
واسه دلتنگیایه تو ، یکی
با گریه بیداره
یکی چشماشو میبنده
، میره و تنهات میزاره
با اینکه خسته ای شاید
، از این دنیایه پر از سختی
یه احساسی بهت میگه
چه بیاندازه خوشبختی