سهراب اسدی وصیت من
Sohrab Asadi Vasiate Man
حالا که آخرای عمر منه وصیت من به زیر سرمه
بخونینو بدونین حرفای من همه دردای من از عشقمه
وقتی اومد کسی دورم نباشه
تا بدونه عشقش ازبی کسی مرد
توی چشمام نمه اشکو ببینه
تاکه بدونه دردم دلواپسی بود
دیر اومدی باید بری حق نداری بمونی
حتی یه فاتحه سر مزار من بخونی
برو دیگه نمی خوامت ای گل دیوونه
اونقد نیومدی که هیچی ازمن نمونده
وقتی اومد کسی دورم نباشه
تا بدونه عشقش ازبی کسی مرد
توی چشمام نمه اشکو ببینه
تاکه بدونه دردم دلواپسی بود
یادته موقع رفتن گفتم تو رو خدا نرو این دلو نشکن
حالا که میری بگوکه کجایی گفتی جایی مثل جهنم
حتی یه نشونی از خودت ندادی فهمیدم که به من بی اعتمادی
رفتی و تا الانه که من یه مردم یه خبری یه نامه ایی هیچ ندادی
بسه دیگه چته کم بهم زل بزن برو عقب نه نه بهم دست نزن
چه جوری بود اون روزای که رفتی
یه بوسه خواستمو گفتی نا محرمی
برو که رو سیاهی به دلت موند
حالا پشیمونی از دل و از جون
هرچی که بوسه کنی دیگه دیره
عشق تو فردا توی خاک اسیره
عالی عالی ????????❤