زانیار چمدون
Xaniar Chamedoon
تا کجا باید خاطراتو مرور کنم
من می خوام فکرتو از سرم دور کنم
ولی نمیشه
آروزهامون و سپردم دیگه دست باد
دارا وا میزارم تا صدات بیاد
ولی نمیشه
رفتی تو ولی دیدی دلم ازت رد نشد
حتی جدایی جلوی عشقمون سد نشد
باورش سخته
من قهرمان بازنده ی داستانتم
عجیبه ولی هنوز نگرانتم
باورش سخته
ای کاش هیچ وقت ندیده بودمت
تو عادتم دادی به بودنت
من هنوزم ادامه میدمت
بیا بشین و نگاه کن به سوختنم
ساعتا منو به تنهایی دوختنم
روحم سوخت سوخت تنم
کاشکی این خونه تو چمدون تو جا می شد
خیلی چیزا مونده ازت ببر باقیشو
چرا نموندی
از بارون گریه هام همش دارم خیس میشم
خیلی چیزا با تو بود الان نیست پیشم
چرا نموندی
من کنار شومینه م ولی چرا سردمه
سبک نشدم هرچی گردیه کردمت
باورش سخته
من قهرمان بازنده ی داستانتم
عجیبه ولی هنوز نگرانتم
باورش سخته
ای کاش هیچ وقت ندیده بودمت
تو عادتم دادی به بودنت
من هنوزم ادامه میدمت
بیا بشین و نگاه کن به سوختنم
ساعتا منو به تنهایی دوختنم
روحم سوخت سوخت تنم