یاسر بینام یادگاری
Yaser Binam Yadegari
منو تنها نزار تنهار نرو بارون منو یاد تو میندازه
تو تکیه گاه من بودی بدون تو بدون این مرد میبازه
به بی رحمی دنیامو به این دل مُردگی تا صبح میبارم
من از شبها و باروناش از این شهرو خیابوناش بیزارم
زیر بارون پرسه میزنم
تو خیابون خیسِ پیرهنم
اشکام از چشمام دل نمیکنن
تا روزا شد سرد و پاییزی
تازه فهمیدم تو قهرمان نیستی
حالا به من میگی مرد پاییزی
همیشه برفا که میریخت
یه جاده میخواستی و چندتایی ریمیکس
خوشت هرجا نیاد تو یه چند تا کامنت جنجالی دیدی
میری تند میری میگی میون ما علاقه ای نیست
تو که همه جامو دیدی
دیدی میکنه سرما رو دیریپم
من فکر میکردم بودی بام ردیف
تا اونشب که دیدم بعد اب تنیت
تخت و میکنی واسه خواب تمییز
خورد توذوقم باشه افرین
اوکی اره اوکی اره من اوکیم من بات اوکیم اینه خودت اونه لکت
یا هر خری که کنارته الان
سه ماهه قهریم همه جوره سوا
داره میگذره به ضررم همه جوره زمان
انگار لندن داری تو با لویی قرار
یه اوردر میدی میاد دره خونه شبا
گفتم شاید حس تو همه زناست
پس تنهات گزاشتم با چمدون طلات
اما دلم تنگ میشه همه جوره برات
به جون خودت به جون لبات
بدون تو این شبا دلم دیوونه بازیشو میخواد
بزا این دیوونه راضیشه بیا
من خودم تنهایی می گردم
بدون تو این شبا دلم دیوونه بازیشو میخواد
بزا این دیوونه راضیشه بیا
من خودم تنهایی می گردم
بدون تو این شبا دلم دیوونه بازیشو میخواد
بزا این دیوونه راضیشه بیا
من خودم تنهایی می گردم دورت
سفت کردم دوییدم براش
سره همینه که بریدم الان
هر جاروبراش میکوبیدم نساخت
کم میشد بگیره کولی از لبام
دیگهواقعا سلام
سلامتی خودت و اون غما
یا هرکی که گردن گرفت اشکاش سرازیر شن شبا
دیگه نمیگم بیا بزا سیاه شه همه دفترام
بزار قصتو شعرش کنم تا هر شب بخوننش همه شهر برات
بزا بشه روزی یه پاکت سیگار
فدای سرت همه شهر فدات
ولی گاهی چو صد تادوست دارم
یه بار میگفتی بعد من نبا
اگه یه روز بری سفر بری از پیشم بی خبر
اسیر رویاها میشم
دوباره باز تنها میشم
به شب میگم پیشم بمونه به باد میگمتا صبح بخونه
بخونه از دیار یاری چرا میری تنهام میزاری